رازنما

پیر ما گفت که جنگ است، قلم بردارید

رازنما

پیر ما گفت که جنگ است، قلم بردارید

فضای جدید!!!

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۲، ۱۲:۰۱ ق.ظ
بعضی از نهاد ها و افراد فرهنگی، اجتماعی، با یک ادبیاتی کار خود را شروع می کنند، و کلیشه هایی را میشکنند، اما بعد دوبار خود به کلیشه تبدیل شده و عده ای دیگر باید بیایند و آنها را بشکنند. در این صورت نوعی حالت رکود و رخوت حاصل می شود.

در این صورت این احساس و حالت پیش میاد که آیا انقلاب اسلامی جذابیت خودش را از دست داده.؟

یا نه مشکل از مردمی و انقلابی و دینی بودن آنها نیست بلکه مشکل به ما باز میگردد!

البته این مشکل را می شود در همه ی انقلاب ها دید؛ یعنی هم ضعف در کار تئوریک و هم ضعف در مدیریت صحنه و مدیریت اجرایی.

این خطر که این انقلاب نهضتی است که صورتش فدای سیرتش شود، بی سیرت باشه دحالی که صورت ظاهری اش پا بر جاست.

حرف ها همان حرف های انقلاب است، کلیشه ها همان کلیشه های آغاز انقلاب است، اما، آدم ها گرایش ها هدف ها ، شخصیت ها انگیزه ها ، تغییر کرده و میکند؛ البته این خطری است که گریبان همه ی انقلاب ها را گرفته و می گیرد، البته به نام مصلحت اندیشی توجیح می شود.

آیا منشور انقلاب اسلامی امروز همچنان پیش چشم است؟ آیا مسئولان و یا چون جمع فرهنگی است به طور خاص مدیران فرهنگی مفاهیم کلیدی و مؤلفه های آن را همچنان به درستی تبیین می کنیم؟

یا نه یه حرف ها و تز هایی 30 سال پیش گفته شده و ما هم تا الان داریم همون رو تکرار میکنیم و نه نوآوری و نه پاسخ به سوال جدیدی و نه رفع ابهامی و همه مشغول مشکلات زندگی و کذی و کذی هستیم و فقط مشغول مدیریت هستیم؟ چون یک عده مشغول مدیریت هستن و یک عده شاغل مدیریت!

اکثر جمع حاظر مشغول مدیریت هستیم در حوزه های فرهنگی-اجتماعی ، شاغل نیستیم. این یه مقدار به انگیزه های انقلابی بر می گرددو یک مقدار به میزان دانش ما، آن اسلامی که در ابتدای انقلاب با نسل اول و دوم انقلاب صحبت کرد یک اسلام منطقی ، مؤدب، اخلاقی و با سواد بود...

این خطر وجود داره که امروز عده ای در ارتباط با نسل جوان و نوجوان ولو متوجه نباشند بخواهند یک اسلام بی ادب، متکبر، غیر منطقی و بی سواد تحمیل کنند، بنده نه میگم هست و نه نیست! این خطر وجود داره. چون این جلسه، جلسه آسیب شناسی هست.

در اوایل انقلاب دوستان همه می دونند: مواضع انقلاب در ابعدا مختلف سیاسی-فرهنگی-اجتماعی-سیاست خارجی-خانواده و... این ها همه مواضع انقلاب روشن بود ، منطقی ، مستدل شفاف و نقد پذیر و اصلا ادبیات امثال آقای بهشتی ، شهید بهشتی.....که اصلا من ترجیح دادم ببینیم این هایی که در دهه اول انقلاب و دهه آخر رژیم شاه با نسل اول و دوم انقلاب حرف زدن و منشور فرهنگی ایدئولژیک و راهبردی انقلاب رو به ان جوانان عرزه کردند که آنها قبول کردند و شدن باکری ها و همت ها و متوسلیان ها و پیچک ها....

آیا ما و شما هم می تونیم همچین منشوری به اقتضاء 3 دهه حاکمیت با همان میزان منطقیت و شفافیت و با همان میزان دانش و معرفت به مخاطبانمان که عامه مردم باشند معرفی کنیم؟

ما مصرف کننده شدیم چون یه چیز هایی 30 سال پیش گفتن و تولید شده و ما همون رو تا الان داریم استفاده می کنیم و جلو میریم...

یا ان قدرت خلاقیتی که نهاد های فرهنگ ساز باید داشته باشند رو نداریم... البته شاید هم داشته باشیم...

سوالاتی که باید از نهاد های فرهنگی ما پرسید این است که آیا امروز نهاد های فرهنگی ما(هیئت،ngo، تشکل ها و....) با سواد هستند یا بی سواد؟

چه میگن به مخاطبانشان؟ چه میگیم؟

ما منطقی هستیم یا نه؟ چون ممکن کسی یا کسانی با سواد باشند ولی منطقی نباشند...منطقی هستیم یا نه؟ با مخاطب به طور منطقی صحبت میکنیم یا نه....یعنی این منطقی است که اگر ما خودمون جای مخاطب بودیم قانع می شدیم یا خیر....

آیا اخلاقی و متواضعانه برخورد میکنیم یا از موضع حکومت...؟هدایت متکبرانه که اصلا هدایت نیست....!

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۷
فرزاد سیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی