رازنما

پیر ما گفت که جنگ است، قلم بردارید

رازنما

پیر ما گفت که جنگ است، قلم بردارید

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

ملاباسم هنگام خواندن ابیات توهین آمیز با نشان دادن معلولیت دست راست همراه با خنده!!! به رهبر معظم انقلاب توهین می کند.


دریافت
عنوان: توهین بی شرمانه باسم کربلایی به رهبر معظم انقلاب
حجم: 26.5 مگابایت
توضیحات: ملاباسم هنگام خواندن ابیات توهین آمیز با نشان دادن معلولیت دست راست ولی امر مسلمین جهان همراه با خنده!!! به رهبر معظم انقلاب توهین می کند.
۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۵:۵۳
فرزاد سیمی

روایت عجیبی شنیدم با این مضمون که در روز قیامت هنگام حساب و کتاب اعمال دست برخی شیشه ای از خون می دهند و می گویند شما به این مقدار در ریخته شدن خون دیگران مقصرید! آنها تعجب می کنند و انکار میکنند. واقعیت هم این است که آنها مستقیماً در قتل دیگران نقش نداشته اند و حتی به ریخته شدن خون دیگران رضایت نداشته اند اما خدا همین کسی است که : و من یعمل مثقال ذره شرا یره...
امروز مستندی انگلیسی دیدم که در آن یک فعال ضد جنگ در اعتراض به اعزام ارتش انگلیس به عراق و افغانستان و... می گفت: «من چرا باید مجبور باشم به دولتی مالیات بدهم که آنرا خرج کشتن مردم بی گناه در دیگر کشورها می کند؛ من نمی خواهم در ریخته شدن خون دیگران مقصر باشم.»
این نگاه، فوق العاده است. در اروپا و امریکا مسلمانان و مومنان زیادی زندگی میکنند که احتمالا خیلی پرهیزکارند ولی ناچارند ماهیانه مبلغ زیادی مالیات بدهند. مالیاتی که خرج جنگ افروزی و افساد فی الارض می شود.
ترکیه اجازه می دهد فاحشه خانه ها رسما پروانه فعالیت بگیرند و از آنها مالیات می گیرد و بخشی از مالیاتشان را در وزارتخانه ی دین، صرف ساختن مسجد و حقوق ائمه جماعات می کند! مضحک است. ولی این همان عالم سکولار است. عالمی که تو می توانی پرهیزکارانه زندگی کنی ولی لاجرم مالیاتت صرف ریختن خون بی گناهان و افساد در سرزمین های مسلمانان می شود... و دست آخر شیشه ای خون را در قیامت بدستت می دهند.
همین یک دلیل کافی است که ما دائما شکر کنیم که در کشوری غیرسکولار و با حاکمیت دین و حاکمانی متدین زندگی می کنیم و دست کم مالیاتمان صرف افساد فی الارض نمی شود.
بماند که گاهی یک موضع سست و غیر اصولی در برابر امریکا و اسرائیل می تواند یک گام تیغ استکبار را به گردن مظلومان جهان نزدیکتر کند و خون عده ای را بریزد.
حالا به این فکر کنید آنها که نظام جمهوری اسلامی را تضعیف می کنند آیا نظام طاغوت بین الملل را در افساد فی الارض و ریختن خون دیگران کمک نکرده اند؟


برگرفته از صفحه گوگل "وحید یامین پور"

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۰:۴۴
فرزاد سیمی
بعضی از نهاد ها و افراد فرهنگی، اجتماعی، با یک ادبیاتی کار خود را شروع می کنند، و کلیشه هایی را میشکنند، اما بعد دوبار خود به کلیشه تبدیل شده و عده ای دیگر باید بیایند و آنها را بشکنند. در این صورت نوعی حالت رکود و رخوت حاصل می شود.

در این صورت این احساس و حالت پیش میاد که آیا انقلاب اسلامی جذابیت خودش را از دست داده.؟

یا نه مشکل از مردمی و انقلابی و دینی بودن آنها نیست بلکه مشکل به ما باز میگردد!

البته این مشکل را می شود در همه ی انقلاب ها دید؛ یعنی هم ضعف در کار تئوریک و هم ضعف در مدیریت صحنه و مدیریت اجرایی.

این خطر که این انقلاب نهضتی است که صورتش فدای سیرتش شود، بی سیرت باشه دحالی که صورت ظاهری اش پا بر جاست.

حرف ها همان حرف های انقلاب است، کلیشه ها همان کلیشه های آغاز انقلاب است، اما، آدم ها گرایش ها هدف ها ، شخصیت ها انگیزه ها ، تغییر کرده و میکند؛ البته این خطری است که گریبان همه ی انقلاب ها را گرفته و می گیرد، البته به نام مصلحت اندیشی توجیح می شود.

آیا منشور انقلاب اسلامی امروز همچنان پیش چشم است؟ آیا مسئولان و یا چون جمع فرهنگی است به طور خاص مدیران فرهنگی مفاهیم کلیدی و مؤلفه های آن را همچنان به درستی تبیین می کنیم؟

یا نه یه حرف ها و تز هایی 30 سال پیش گفته شده و ما هم تا الان داریم همون رو تکرار میکنیم و نه نوآوری و نه پاسخ به سوال جدیدی و نه رفع ابهامی و همه مشغول مشکلات زندگی و کذی و کذی هستیم و فقط مشغول مدیریت هستیم؟ چون یک عده مشغول مدیریت هستن و یک عده شاغل مدیریت!

اکثر جمع حاظر مشغول مدیریت هستیم در حوزه های فرهنگی-اجتماعی ، شاغل نیستیم. این یه مقدار به انگیزه های انقلابی بر می گرددو یک مقدار به میزان دانش ما، آن اسلامی که در ابتدای انقلاب با نسل اول و دوم انقلاب صحبت کرد یک اسلام منطقی ، مؤدب، اخلاقی و با سواد بود...

این خطر وجود داره که امروز عده ای در ارتباط با نسل جوان و نوجوان ولو متوجه نباشند بخواهند یک اسلام بی ادب، متکبر، غیر منطقی و بی سواد تحمیل کنند، بنده نه میگم هست و نه نیست! این خطر وجود داره. چون این جلسه، جلسه آسیب شناسی هست.

در اوایل انقلاب دوستان همه می دونند: مواضع انقلاب در ابعدا مختلف سیاسی-فرهنگی-اجتماعی-سیاست خارجی-خانواده و... این ها همه مواضع انقلاب روشن بود ، منطقی ، مستدل شفاف و نقد پذیر و اصلا ادبیات امثال آقای بهشتی ، شهید بهشتی.....که اصلا من ترجیح دادم ببینیم این هایی که در دهه اول انقلاب و دهه آخر رژیم شاه با نسل اول و دوم انقلاب حرف زدن و منشور فرهنگی ایدئولژیک و راهبردی انقلاب رو به ان جوانان عرزه کردند که آنها قبول کردند و شدن باکری ها و همت ها و متوسلیان ها و پیچک ها....

آیا ما و شما هم می تونیم همچین منشوری به اقتضاء 3 دهه حاکمیت با همان میزان منطقیت و شفافیت و با همان میزان دانش و معرفت به مخاطبانمان که عامه مردم باشند معرفی کنیم؟

ما مصرف کننده شدیم چون یه چیز هایی 30 سال پیش گفتن و تولید شده و ما همون رو تا الان داریم استفاده می کنیم و جلو میریم...

یا ان قدرت خلاقیتی که نهاد های فرهنگ ساز باید داشته باشند رو نداریم... البته شاید هم داشته باشیم...

سوالاتی که باید از نهاد های فرهنگی ما پرسید این است که آیا امروز نهاد های فرهنگی ما(هیئت،ngo، تشکل ها و....) با سواد هستند یا بی سواد؟

چه میگن به مخاطبانشان؟ چه میگیم؟

ما منطقی هستیم یا نه؟ چون ممکن کسی یا کسانی با سواد باشند ولی منطقی نباشند...منطقی هستیم یا نه؟ با مخاطب به طور منطقی صحبت میکنیم یا نه....یعنی این منطقی است که اگر ما خودمون جای مخاطب بودیم قانع می شدیم یا خیر....

آیا اخلاقی و متواضعانه برخورد میکنیم یا از موضع حکومت...؟هدایت متکبرانه که اصلا هدایت نیست....!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۲ ، ۰۰:۰۱
فرزاد سیمی